فرقی نمیکند چه کاره هستید، چه شغلی یا چه جایگاهی دارید.
خوب ، بد ، زشت ، زیبا با هررنگ و فرهنگی که باشید نیاز دارید تا یک فرد بی نظیر در زندگی تان باشد.
فردی که بودنش شما را به وجد بیاورد. به شوقش صبح ها بیدار شوید و به دنبال دیدن لبخندش هرکاری انجام دهید.
فردی که به شدت عاشق باران است و در مهربانی و بذل محبت بسیار دست و دلباز.
قدم زدن درکنارش حکم زندگی است و تنفس امید و انگیزه.
بی نظیری که همتایش تنها در رویاست و آرزوها.
ویران کن و بگذار که ویرانه بماند
از قصهی تو غصهی جانانه بماند!
از روی سرم رد شو و نگذار پس از تو
جز خاطرهی موی تو بر شانه بماند!
از پشت همین پنجرهی بسته گذر کن
تا عطر قدم های تو در خانه بماند!
حیرانی محض است نصیب همه مرغان
تا گوشهی لبهای تو این دانه بماند!
آنسوی زمین خنده به لبهای تو آمد
باعث شده اینسو گل و گلخانه بماند
با یاد تو عشق است که این شاعر مجنون
دیوانهی دیوانهی دیوانه بماند …
شاعر : ناشناس
نقش تو در خیال من ، هست و جدا نمیشود
دل که اسیر شد دگر ساده رها نمیشود
باز تویی که آمدی واژه به شعر من دهی
دِین غزل سرایی ام بر تو ادا نمیشود
در دل من چه آتشی عشق رُخَت بپا نمود
سوز و گداز عاشقان هیچ دوا نمیشود
حبس ابد سزای من چون که رها نمیشوم
سحر سیاه چشم تو وای که وا نمیشود
کاش رسیم ما به هم فاصله گم شود دمی
غرق دعا و حاجتم حیف روا نمیشود …
شاعر : ناشناس
درباره این سایت